درباره گستره بهره گیری از رویکرد طراحی بازار و به هم رسانی در افزایش کیفیت اشتغال در حوزه پزشکی، در بخشی از یکی از مقالات مربوطه که با همکاری استاد و دوستانم تهیه کرده ایم و البته هنوز موفق به انتشار آن نشده ایم، به این موضوع اشاره شده است. در ادامه به بخشی از موضوع اشاره کرده و در نهایت جدیدترین یادداشت راث در این زمینه تقدیم می شود. به امید کاربردی شدن این مطالعات در مسائل اقتصاد ایران.
حدود 1900 تا 1945 میلادی، بازار به هم رسانی کارورزان و بیمارستانها در ایالات متحده به شکل غیرمتمرکز بود. سازوکار به هم رسانی متمرکز NIMP[1] که امروزه NRMP[2] نامیده میشود، در سال 1952 تاسیس شد. دانشجویان فهرست ترتیبی ترجیحات خود راجع به بیمارستانها و نیز بیمارستانها فهرست ترتیبی ترجیحات خود نسبت به دانشجویان را اعلام میکنند.NRMP از این فهرستها به منظور به هم رسانی مناسب استفاده میکند.
نخستین تلاش قابل توجه در به هم رسانی و طراحی بازار به مقاله معروف گیل و شپلی در 1962 برمیگردد. اما این مقاله تقریباً تا سال 1984مورد توجه واقع نشد. در این سال بود که راث به بررسی تحولات بازار کاروزی و دستیاری پزشکی در ایالات متحده و برخی از مشکلات موجود در آن پرداخت. وی سپس دریافت که مرکز تصفیه متمرکزی که در این بازار مورد استفاده قرار میگیرد (مبتنی بر NRMP)، معادل یکی از سازوکارهای ارائه شده توسط گیل و شپلی به منظور دستیابی به تخصیص پایدار است؛ سازوکار پذیرش معوق با فرض پیشنهاد از جانب کارفرما (HP-DA)[3]. این مقالۀ راث نشان داد که چگونه مفهوم پایداری به عنوان یک اصل سازماندهنده در بازارها، موفقیتها و شکست برخی بازارها را تبیین میکند.
گرچه به نظر میرسد طراحی الگوریتم های پایدار در بازارِ کار پزشکان مقصد موجهی برای این مسأله باشد اما همچنان درگیر شدن با مشکلات و پدیدههای جزئیتر، بخشی از فعالیت طراحان بازار است؛ یکی از مشکلات مورد توجه جدید در بازار کار پزشکان، تقاضای ایشان برای پذیرش به صورت جفتی است. بسیاری از پزشکان که همسرشان نیز پزشک است، تمایل دارند که در یک بیمارستان مشغول به کار شوند. از همینرو در دهه 1970 نرخ مشارکت طرفین بازار در NRMP کاهش یافت. الگوریتم DA در مواجهه با مسأله همسران پزشک با شکست مواجه شده بود. در دهه 1960 تعداد قابل توجهی از زوجهای پزشکان همسر که از مراکز آموزش پزشکی فارغالتحصیل شده بودند، با برقراری ارتباطات مستقیم با بیمارستانها سعی در یافتن چارهای به منظور بهبود شرایط برای خود بودند. البته هم اکنون نیز چنین پدیدهای قابل مشاهده است. در به هم رسانیهای بازار پزشکان در دهه 1990، 1.000 مورد از 20.000 تقاضای بررسی شده در NRMP زوجهای پزشکان همسر بودهاند. البته وجود نارضایتی در پزشکان نیز امری فرضی نبوده و به عنوان بازخوردی از الگوریتمهای حاکم، قابل تحلیل بود. یکی از مشکلاتی که اجراکنندگان NRMP با آن مواجه شدند، نارضایتی دانشجویان از چنین سازوکاری بود. برخی از گزارشها از کارمندان بیمارستان که مورد مشورت دانشجویان در انتخاب فهرست ترتیبی قرار میگرفتند، حاکی از آن بود که دانشجویان افزون بر نارضایتی از چنین سازوکاری، در پی کشف رفتارهای استراتژیک در مواجهه با چنین سازوکاری بوده اند.
خلاصه آنکه در مواجهه با مشکلات واقعی همچون به هم رسانی با توجه به زوج پزشکان همسر و یا آسانتر نمودن سازوکار، تغییراتی در جزئیات سازوکار - به ویژه توسط راث و پرنسون در انتهای دهه 1990- پدیدار شد. در نهایت الگوریتم اولیه NRMP به الگوریتم پذیرش معوق با فرض پیشهاد از جانب متقاضیان (پزشکان، دانشجویان)تغییر یافت. این الگوریتم جدید با هدف پایداری و پذیرش عایدیها از منظر متقاضیان طراحی گردید. البته این الگوریتم جدید مشکل زوج پزشکان همسر را نیز با استفاده از الگوریتم مطرح شده توسط راث و وِیت مدنظر قرار داده بود. شبیهسازیهای رایانهای نیز نشان میدهد که الگوریتم راث-پرنسون برای متقاضیان از وضعیت مناسبتری در مقایسه با الگوریتم پیشین NRMP که با فرض پیشنهاددهندگی از جانب بیمارستانها بود، برخوردار است.