«نظام بازار (The Market System)»، عنوان کتاب تدوین شده چارلز لیندبلوم است که ترجمه آن توسط محمد مالجو صورت گرفته و نشر نی به انتشار آن پرداخته است. به طور خلاصه، این کتاب در پی ارائه موضعی به ظاهر بی طرفانه راجع به بازار و دولت است؛ از طرفی تأکید ویژه ای بر مشخصات بازار (کامیابی ها و ناکامی های آن) داشته و به فراخور از ویژگی های دولت نیز یاد میکند. نکته قابل توجه این کتاب، فهرست نمودن تقریباً جامعی از مشخصات پیش گفته است. یکی از ایدههای اصلی مورد نظر در کتاب که به نظر میرسد مولف همواره آن را مدنظر دارد، تأکید بر مؤلفۀ «هماهنگی» در افعال بشری است. نظام بازار به شیوه قابل مشاهده در جوامع معاصر، تبدیل به نظامی برای هماهنگ کردن مجموعه فعالیت های بشر شده است؛ البته نظام های دیگری نیز برای به وجود آوردن این هماهنگی وجود داشته و دارد، همچون دولت یا شیوه سازمان یابی فعالیت ها در خانواده. در کل، مولف بر این قصد است که نشان دهد به هر حال می توان مهم ترین نظام ایجاد کننده هماهنگی را، که البته ویژگیهای قابل دفاعی از نگاه وی دارد، نظام بازار دانست. البته نقش دولت و سایر هماهنگکننده های اجتماعی همچون موسسات خصوصی هم پررنگ است: «... نظام بازار به تنهایی از برخی جنبه ها عین آپارتمان نیمه ساخته ای است که آدم اگر مجبور باشد در آن می تواند زندگی کند اما نه به راحتی. تا وقتی دیواره های داخلی و گرما و نور و سایر تسهیلات فراهم نشود قابل سکونت نیست. اگر چنین تسهیلاتی فراهم نشود، اکثر مردم می بینند خانه خیلی تاریک و سرد و ناامن است. جوامع با استفاده از خریدهای دولتی و مالیات ها و یارانه ها نظام بازار را قابل تحمل می سازند. اما دقیقاً همان طور که پیمان کار سیستم گرمایشی آپارتمان شاید بنداز دَررو یا دیواره های داخلی خیلی سست از کار درآیند، شاید چیزی که دولت به نظام بازار اضافه میکند نیز دردسر ساز یا فاجعه آمیز از آب درآید (صفحه 268).»
توجه به وجود انواع روابط میان آنچه مولف «نخبگان بازاری» و «نخبگان سیاسی» مینامد از دیگر مشخصات کتاب است؛ البته گاهی از این هم پیش رفته و به درستی حتی تمایزات مرسوم میان نظام سیاسی، نظام اقتصادی و جامعه را نمیپذیرد؛ «نظام سیاسی بازیگر اصلی در نظام بازار است، ... هر معنایی که از نظام اقتصادی مراد کنید، نظام اقتصادی و نظام سیاسی در هم تنیده اند. ... جامعه از فرایندهای فراوانی تشکیل شده است که انبوهی از مردم را هماهنگ میکنند تا به افرادی بدل شوند دارای روابط متقابل که از صدمه رسانی به همدیگر جلوگیری و با یکدیگر همیاری کنند. اما این دقیقاً همان کاری است که نظام های بازار ... انجام میدهند (صفحه 90).»
موضوع کارایی نیز از مباحث مورد اشاره در فصل نهم کتاب است. مولف پس از آنکه اهمیت ارزشگذاریها، همچون ارزشگذاری داده ها و ستاندهها، را گوشزد می کند، اهمیت ارزشگذاری در کارا بودن یا ناکارا بودن را مهم میداند. البته در نهایت قیمت را نوعی ارزشگذاری همه افراد جامعه عنوان می کند. فصل دوازدهم کتاب نیز به موضوع مهمی که به نوعی به انتظارات ما از سقف عملکرد بازار برمیگردد اشاره میکند؛ گاهی اوقات با «تصمیم های متقدم»ی روبرو هستیم که بر نتایج هرنوع تعاملاتی از جمله تعاملات بازاری تأثیرگذار است، که البته مطالعه آن را به مخاطب وامیگذارم.