محمدجواد رضائی

رواق؛ جستارهایی در باب اقتصاد، فلسفه و سیاست

محمدجواد رضائی

رواق؛ جستارهایی در باب اقتصاد، فلسفه و سیاست

سایت شخصی محمدجواد رضائی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماهیت علم دینی» ثبت شده است

در جایی، نموداری با عنوان شاخص کلی بانکداری اسلامی مورد استناد واقع شد و به همراه آن یکی از دوستان (فرد اول) اعلام داشت که «اساتید علم اقتصاد یا اساتید علوم سیاسی توضیح دهند: چگونه رتبه بانکداری اسلامی ایران این قدر پایین شده است؟ مگر مراجع و مقام معظم رهبری سودهای بانکها را مجاز نکرده اند؟»

مطالب زیر متن مباحثه ای است که با اظهار نظر فوق آغاز شد؛ این مباحث تنها برای ثبت و نگهداری در اینجا نگاشته می شود و با توجه به عدم دریافت نظر موافق ایشان راجع به انتشار این گفتگو، از ذکر نام خودداری می‏ شود:

فرد دوم: (1) مجاز بودن سود در قراردادی چون مضاربه یا مشارکت یا ... چیزی نیست که این بزرگواران حق مجاز کردنشان یا ممنوع کردنشان را داشته باشند؛ بله، از نظر شرع و براساس آموزه هایی که بیانگر نظر شارع است چنین سودهایی مجاز است. بنابراین سخن کنایه آمیز شما پاکیزه نیست؛ این بزرگواران تنها راوی و اجتهاد کننده براساس آنچه هستند که در منابع به ایشان رسیده است.
(2) محتملاً مشکل اصلی به این برنمی گردد که راه های پیشنهاد شده در قانون بانکداری بدون ربا اسلامی نیست، مشکل اصلی این است که در واقعیت از آن قالب ها به نحوی دیگر استفاده میشود؛ اینکه واقعاً نیت سپرده گذار و تسهیلات گیرنده آن چیزی است که طبق قانون آمده، عملاً به سادگی قابل نظارت نیست. این هم مختص قراردادهای اقتصادی نیست، هر قانون گذاری در هر مملکتی می تواند دستاویز اهدافی دیگر قرار گیرد. (3) اینکه شاخص کلی بانکداری اسلامی چیست، بحثی مهم است. هر فردی از ظن خود می تواند چنین شاخص هایی را تولید کند. (4) موارد فوق به نوعی در نقد به پست فوق و نظر دکتر موحد ابطحی بود، اما به بیانی دیگر، "باید" منتقد وضعیت بانکداری بود، نه به خاطر اینکه براساس شاخصی که فردی در گوشه ای از دنیا تعیین کرده، در رتبه های پایین تریم. از این جهت که برخی تلقیات موجود در شیوه استنباط احکام موجب بروز مسائلی می شود که آن سرش ناپیدا... اتکای صرف به شیوه های متعارف فقهی از جمله "شیوه درک سازگاری نهادهایی چون بانک با شریعت یا آموزه های اسلامی"، مسبب این مشکلات است. تا وقتی اصل برائت با این قوت یکه تازی می کند، نظام سازی اسلامی فاقد معنا به نظر می رسد (این روایتی ساده و تسامحی بود از آنچه هم اکنون در حوزه رایج است). تا وقتی بزرگواران حوزوی بدون اتکا به آموزه های اسلامی و بدون اتکا به درک عمیق و براساس تحلیل های سطحی از مقولاتی چون بانک، پول و ... دست به ساختارسازی و تولید ادبیات نظری و کاربردی می زنند، این چنین خواهد بود.
توضیح بیشتر در اینجا نمی گنجد اما چون به برخی مباحث اساتید و دوستان بزرگوار در این گروه راجع به طب اسلامی ربط دارد، اجمالاً نکته ای را عرض می کنم که البته به ذهن بنده می رسد؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۳۶
محمدجواد رضائی

اخیراً جلسه ای با حضور دکتر خسروباقری و آقای پیروزمند در قم برگزار شد. تفصیل خبری آن از اینجا قابل مشاهده است. دو نکته انتقادی راجع به ایدۀ دکتر باقری در ذهنم وجود داشته که مطالعه خبر این مناظره، موجب ثبت آن ها در اینجا شد. ان شاءالله مطالب تفصیلی در قالب نقدی بر ایدۀ آقای ملکیان راجع به علم دینی تدوین خواهد شد.

(1) درک از روش کار عالمان علوم تجربی: علیرغم اطلاع دکتر باقری از مباحث روش شناسی و میزان دخالت امور ارزشی در سطوح مختلف تکوین نظریات علمی، نمی توانم ابراز مطالبی از این دست از جانب ایشان را درک کنم. جالب آن است که عالمان (به معنای عالمان تجربی امروزین) نه فقط اصطلاحاً در مرحله گردآوری بلکه در مرحله داوری هم اسیر ارزشهای خویش هستند؛ و این محتملاً امری نیست که از نظر ایشان به دور باشد.

(2) چیستی و گسترۀ مفاهیمی چون سعادت و خوش بختی: به نظر می رسد مطلب خبری زیر، که البته یکی از ارکان ایده ایشان در باب علم دینی است، مناقشه برانگیز است: «وی با بیان اینکه سعادت و خوشبختی انسان با بسیاری از مسائل مرتبط نیست، اظهار داشت: پیامبر اسلام یا پیامبران پیشین در زمان خود از علومی که امروز مطرح است برخوردار نبودند و پیروان اصیل آنها هم بهره‌ای از این علوم نداشتند و این بی‌اطلاعی ضرری به آن سعادت‌یابی آنها نمی ‌زد.»
اینکه در دوران معصومین ع "پدیده ها"، "علوم"، "ایده ها" یا "موضوعات" دوران جدید مطرح نبوده به این معنا نیست که اگر ایشان با همین "علوم"، "پدیده ها" یا "موضوعات" مواجه می شدند، سکوت اختیار میکردند یا مورد تأییدشان قرار می گرفت یا ... . اتفاقاً سعادت و خوشبختی انسان با "بسیاری" از "چیزها" مرتبط است. علوم و پدیده ها و نهادهای نوظهور تنها ظرفی برای خلق و تنظیم همین "چیزها" هستند. توضیح بیشتر آنکه دکتر باقری در صفحه 154کتاب هویت علم دینی:نگاهی معرفت شناختی به نسبت دین با علوم انسانی، تصریح می کنند که «سخن یا پیام اصلی قرآن، هدایت انسان به ساحت ربوبی است. به سخن دیگر، شناساندن قدر و منزلت خدا به انسان و به دست دادن دستورالعمل های فردی و اجتماعی برای پیمودن راه خدا و تقرب به او، کاری است که دین، به طور اعم و اسلام، به طور اخص، به عهده گرفته است.» حال پرسش اصلی آن است که پایبندی به «پیام اصلی قرآن از منظر ایشان» چه لوازماتی در ربط با "پدیده ها"، "علوم"، "ایده ها" یا "موضوعات" نوظهور دارد؟ آیا صرف نوظهور بودن به این معناست که ارتباطی میان شان وجود ندارد؟ پرسش دیگر آنکه آیا در کنار یا ذیل این پیام اصلی، کارکردها و پیام های دیگری قابل شناسایی نیست؟

توضیح تکمیلی: محتملاً انتقادات فوق با تمرکز بر ماهیت و کارکرد علوم اجتماعی [شامل جامعه شناسی و علوم سیاسی] به مطالب دکتر باقری وارد باشد، اما به نظر می رسد حداقل از منظر آنچه "علم اقتصاد" خوانده می شود، وارد است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۶
محمدجواد رضائی