باورها به عنوان بخشی از حیات بشر و عدالت
یک آیه: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم، ... مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُون [هر کس کار شایسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده می داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام می دادند، خواهیم داد؛ سوره مبارکه نحل، آیه 97]
1. آیا باورها و ارزشهای درونی افراد از جمله عوامل تأثیرگذار بر حیات اند؟ آیا یکی از مؤلفه های مهم حیات بشر، مجموعۀ باورها، ارزش ها و تعلقات وی نیست؟
2. آیا یکی از مهم ترین اختلافات در مجموعه باورها و ارزش های افراد، به تلقی شان از کار درست، کار روا، عمل عادلانه و انتخاب صحیح برنمی گردد؟ آیا چنین اختلافی از زمان منقطع شدن نظام مند بشر مدرن از وحی رو به 'کاهش' گذاشته است*؟
3. چگونه ایمان به خداوند می تواند بر مجموعه باورها، ارزشها و تمایلات افراد اثر گذارده و بالتّبَع بر تلقی شان از کار درست، کار روا، عمل عادلانه و انتخاب صحیح نفوذ کند؟
یک حدیث: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «أَبَى اللَّهُ لِصَاحِبِ الْبِدْعَةِ بِالتَّوْبَةِ» قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ کَیْفَ ذلِکَ؟ قَالَ: «إِنَّهُ قَدْ أُشْرِبَ قَلْبُهُ حُبَّهَا [رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند اِبا دارد از اینکه توبۀ بدعت گذار را بپذیرد. عرض شد: ای رسول خدا، چرا چنین است؟ فرمود: زیرا دلش از مِهر آن سرشار شده و رنگ گرفته است؛ اصول کافی، ترجمۀ استادولی، دارالثقلین ج. 1، ص. 138-137]
1. آیا وضع یک ایده از جانب پیشنهاد دهندۀ آن، ولو بدعت باشد، موجب تعلق خاطر وی به آن ایده می شود؟
2. آیا این باورها، ارزش ها و تعلقات هستند که متأثر از خلق ایده هایند و یا اینکه خلق ایده ها متأثر از باورها، ارزش ها و تعلقات فرد است؟ یا اینکه هر دوی اینها ممکن است؟
3. چه کنیم که آنچه «در نظر داریم، برای دیگران مطرح می کنیم یا آن را تبلیغ میکنیم» به گونه ای باشد که مهر و علقۀ خوب بدان تعلق گیرد؟ جز این است که جز از او حرف نزنیم و خود همواره سکوت کنیم؟
*. البته باید در معنای «کاهش» نیز در اینجا کنکاشی صورت گیرد. به واقع کاهش یا افزایش اختلاف را چگونه می توان دریافت؟